آرين جونآرين جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

گل پسر

نقش گل پسر در انتخابات

چهار روز مونده به انتخابات رياست جمهوري دوره يازدهم و  شوراها دوره چهارم. گل پسر هم به نوبه خودش به همراه دو قلوها تصميم گرفت سوار بر روروئكش براي آقاي پدر شروع به تبليغات كنه آخه ديگه كانديداها زمان زيادي براي اينكه بخوان خودشونو معرفي كنن ندارن. ...
22 خرداد 1392

اولين شام دسته جمعي گل پسر با خانواده آقاي پدر

روز سه شنبه كه گل پسر و مادرخانومي تنهاي تنها بودن و ميخواستن برن بستني خورون كه آقاي پدر شب اومد و گفت خسته و كوفته ام و با آقاي آقايي همسايه محترم واحد 12 مشغول طراحي عكساي روي بنر و باقي تبليغات بود ....  روز چهارشنبه هم تا حدوداي 8:30 شب مثل شب گذشته مادر و فرزند تنها بودن تا آقاي پدر آمد و گفت كه خان عمو گفت دلتنگه گل پسره و بريم خونشون. رفتن همانا و دوباره گل پسر و مادرخانومي و زن عمو و دوقلوها تنها بودن و خان عمو و آقاي پدر دنبال كار تبليغات .... روز پنجشنبه عمه ها واسه ناهار اومدن خونه گل پسر اينا و اينجور بود كه مادر و فرزند از تنهايي دراومدن بماند كه چقدر كمك مادرخانومي كردن ... و اما روز جمعه بعد از تقريبا چهار روز تعطي...
19 خرداد 1392

گل پسر دوباره دكتر مي شود

روز شنبه زن عمو كيك يزدي درست كرده بود و همه دوباره خونه عزيز جون جمع بودن از اونجا كه عكس دكتر شدن گل پسر كيفيت نداشت تصميم بر آن شد كه دوباره عكس نو گرفته بشه و چند تا عكس هم با دوقلوها رومينا جون و سارينا جون گرفت كه بهترينش اين بود ...
13 خرداد 1392

سه روز با گل پسر

بعد از ظهر چهارشنبه 7/03/92 گل پسر در حاليكه كلي تيپ زده بود همراه مادرخانومي و آقاي پدر رفتن بستني خورون فقط حيف كه مادر خانومي از بستني خوردنش عكس نگرفت  پنج شنبه هم رفتن باغ آقا رضا (همسايه عزيز اينا) كه خاله حميده كلي تحويلش گرفت و گل پسر بسكه كيك خورد بالا آورد و تمام لباساي حميده خانوم و كثيف كرد. تازه قبلش گلاب به روتون ....       پنج شنبه شب هم مادرخانومي و آقاي پدر گل پسر و در حاليكه ديگه يه دست لباس تميز واسه بيرون رفتن نداشت واسه شام بردن بيرون (اولين شام با حضور شازده)، علي رغم دندون درد شديد آقاي پدر و بداخلاقيهاش گل پسر خندون و شاد و البته خواب آلو رفتن فست فود ستاره شب. خان ع...
12 خرداد 1392

يادداشت مادرانه براي گل پسر

گل پسرم: خوشحالم بابت اينكه همينكه گشنه ات نيست،‌تشنه ات نيست،خوابت نمياد و جاييت درد نمي كنه مي گي دنيا بر وفق مرادمه و بايد حالشو ببرم خوشحالم بابت اينكه بد و خوب زندگيو تشخيص نميدي و همه آدما در نظرت خوبن حتي اگه خلافش ثابت بشه خوشحالم بابت اينكه هيچ كس از هيچ راهي نمي تونه دل كوچولوتو بشكونه خوشحالم بابت اينكه كم لطفي،‌بي مهري،‌ بي پولي و .... نمي تونه سد راه اميد تو به ادامه زندگيت بشه و در آخر خوشحالم كه كوچولوي من به همه چي مي خنده تا مادر بواسطه خنده شيرينش همه درد و غمشو فراموش كنه ... .دوست دارم كوچولوي مادر      ...
5 خرداد 1392

هفت ماهگي گل پسر

نزديكه انتخاباته و مادرخانومي درگير كاراي اداره و دور از گل پسرش،‌ غافل از اينكه پسرش يه ماهه ديگه بزرگتر شده و بيشتر روزهاشو خونه مامان جون يا عزيزش بوده... مادر خانومي بي صبرانه منتظره كه شيفت انتخابات تموم شه و بيشتر بتونه خونه و كنار عزيزش باشه... گل پسر هفت ماهگي مبارك     پي نوشت:راستي آقاي پدر تو انتخابات شوراها شركت كرده....به نظرت گل پسر  آقاي پدر چند تا راي مياره؟؟؟ ...
2 خرداد 1392

گل پسر و روروئک

افتتاح روروئک گل پسر آقای پدر و مادر خانومی بعد از سوار کردن روروئک حضرت آقا رو نشودن داخلش. بعد از چند دقیقه احساس گل پسر در مورد این وسیله ناشناخته: روروئک وسیله ایست سر گرم کننده در حد ١٥ الی ٢٠ دقیقه و جنگولک وینگولکهای آویزون به این وسیله برای خوردن است و باید با دهان باز به سراغ تک تکشان رفت و هر از گاهی نگاه به والدین و ذوق کردن و دست و پا زدن.     ...
15 ارديبهشت 1392

گل پسر شش ماهه در هفته ای که گذشت

امروز درست پنج روزه که گل پسر وقتی چشماشو باز می کنه مادر خانومی و کنارش نمی بینه، آخه مادر خانومی مرخصی شش ماهش تموم شده و باید بره سر کار. به مادر خانومی که خیلی سخت می گذره اما در ظاهر گل پسر بخوبی این وضعیتو تحمل می کنه... این چند روز و گل پسر خونه عزیز جونش (مادر آقای پدر) بود و انقدر آقاست که همه حاضر به نگهداری ازش هستن. پی نوشت١: گل پسر از دیروز شروع کردی به خوردن بیسکوئیت مادر عسلی.   به نظر می رسه که خوشت میاد. پی نوشت٢: آقای پدر میگه داری دندون در میاری ولی من (مادر خانومی) که چیزی نمی بینم. ...
3 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد